تیربالا

لغت نامه دهخدا

تیربالا. ( ص مرکب ) تیرقامت. از اسماء محبوب است. ( آنندراج ). تیرقد. راست بالا. سهی بالا. قد و بالائی چون تیر راست و بلند. تیروار قامت :
من آن تیربالا نگارم که هرگز
چو ابروی من کس نبیند کمانی.فرخی.تیربالائی و ماننده تیری که ترا
هرچه نزدیکتر آرم تو ز من دورتری.فرخی.ای نگار تیربالا روز تیر
خیز و جام باده ده بر لحن زیر.مسعودسعد.رجوع به تیرقد و تیر ودیگر ترکیبهای آن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم