تقر

لغت نامه دهخدا

تقر. [ ت َ ق ِ ] ( ع اِ ) دیگ افزار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). توابل. ( اقرب الموارد ). دیگ افزار و ادویه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دیگ افزار

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَقَرَّ: که (چشم) روشن شود
ریشه کلمه:
قرر (۳۸ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ