تبلیغ کردن

لغت نامه دهخدا

تبلیغ کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تبلیغ. خواندن کسی را بدینی و عقیدتی و مذهبی و مسلکی و روشی. کشاندن کسی براهی که تبلیغکننده قصد دارد. رجوع به تبلیغ شود.

فرهنگ فارسی

تبلیغ خواندن کسی را به دینی و عقیدتی و مذهبی و مسلکی و روشی . کشاندن کسی براهی که تبلیغ کننده قصد دارد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت