الفاء

لغت نامه دهخدا

الفاء. [ اِ ] ( ع مص ( از «ل ف و» ) یافتن. ( ترجمان علامه جرجانی تهذیب عادل ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ). یافتن و وارسیدن چیز را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( مص از لفاء ) باقی گذاشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ابقاء. ( اقرب الموارد ).
الفاء. [ اُ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَلیف. ( متن اللغة ). با یکدیگر الفت کنندگان و دوست دارندگان. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به الیف شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم