اندازان

لغت نامه دهخدا

اندازان. [ اَ ] ( ق ) درحال انداختن. ( یادداشت مؤلف ).
- کلوخ اندازان ؛ در حال انداختن کلوخ. و رجوع به سنگ انداز در ترکیبات انداز شود.

فرهنگ فارسی

در حال انداختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت