اسیبی

لغت نامه دهخدا

( آسیبی ) آسیبی. ( ص نسبی ) ذوجِنّه. پری زده. دیودیده. پری گرفته. دیوگرفته. دیوزده.سایه دار. سایه زده. دیودار. کوهه گرفته. بیوقتی شده.

فرهنگ فارسی

( آسیبی ) ( صفت ) ۱ - آسیب رسیده آسیب دیده ۲ - پری زده جن زده دیو دیده دیوزده سایه دار .
پری زده دیو دیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی