احکم

لغت نامه دهخدا

احکم. [ اَ ک َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از حکم و حکمت. عادل تر. داورتر. ( مهذب الاسماء ). دانشمندتر. حکیم تر.
- امثال :
احکم من زرقاء الیمامة.
احکم من لقمان .
احکم من هرم بن قطبة. ( مجمعالأمثال میدانی ).
|| محکم تر. استوارتر : ان احکم المصنوعات و اتقن المرکبات ما کان تألیف اجزائه... ( رسائل اخوان الصفا ).
احکم. [ اَ ک َ ] ( ع اِ ) از اعلام است.

فرهنگ عمید

۱. عادل تر.
۲. محکم تر، استوارتر.

فرهنگ فارسی

حکیم تر، دانشمندتر، عادل تر، محکم تر، استوارتر
از اعلام است

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَحْکَم: محکم ترین (در جمله "أَحْکَمِ ﭐلْحَاکِمِینَ "یعنی حکمش معتبرین و متقن ترین حکم است)
معنی أَحْکُمُ: حکم می کنم
ریشه کلمه:
حکم (۲۱۰ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال چای فال چای فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت