لغت نامه دهخدا ( اتآر ) اتآر. [ اِت ْ ] ( ع مص ) اِتآر بصر؛ تیز نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || در پی کسی نگران ماندن. || زدن کسی را بچوب دستی و عصا.اتار.[ اَت ْ تا ] ( اِ ) رشته کمند. رجوع به اَتَر شود.