مقصدی. [ م َ ص َ ]( اِخ ) از شاعران و طبیبان و از مردم ساوه بود.به قول مؤلف تذکره صبح گلشن «درنظم ید بیضا می نمود و ازحذاقت طب رونق بازار مسیحی هم می افزود». از اوست : خواهم که کسی حال مرا پیش تو گوید اما چه کنم بیکسم و هیچکسم نیست. و نیز: تو کاری کن که مردم آفت جانها ندانندت و گرنه سهل باشد کار این یک جان که من دارم. و رجوع به تذکره صبح گلشن ص 438 و تذکره آتشکده آذر طبع دکتر شهیدی ص 227 و فرهنگ سخنوران شود.
فرهنگ فارسی
از شاعران و طبیبان و از مردم ساوه بود به قول مولف تذکره صبح گلشن در نظم ید بیضا می نمود و از حذاقت طب رونق بازار مسیحی هم می افزود .