کریمان

لغت نامه دهخدا

کریمان. [ ک َ ] ( اِ ) ( از: کریم + ان ، پسوند جمع ) ج ِ کریم. کرم کنندگان و جوانمردان. ( برهان ). || ( ع اِ ) ( از: کریم + ان ، علامت تثنیه در عربی ) بمعنی حج و جهاد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
- ابوان کریمان ؛ پدر و مادر هر دو مؤمن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
کریمان. [ ک َ ] ( اِخ ) در فرهنگ برهان قاطع و انجمن آراو جز آن نوشته اند: کریمان نام جد دوم رستم زال است که پدر نریمان باشد. و ولف در فهرست لغات شاهنامه و نیز فرهنگ آنندراج نوشته اند: نام یک پهلوان ایرانی که پدر نریمان بوده است. اما این معنی نادرست است و منشاء آن ظاهراً بیت زیر است از شاهنامه :
همان سام پور نریمان بود
نریمان گرد از کریمان بود.( از یادداشت مؤلف ).در اینجا کریمان جمع کریم عربی است. رشیدی بیت زیر را از فردوسی شاهد آورده و انتساب آن بدان گوینده بزرگ مورد تأمل است :
به بالای سام نریمان بود
بمردی و زور کریمان بود.( ازحاشیه برهان چ معین ).|| نام شهر کرمان هم بوده است. ( برهان ). در مؤید گفته که نام شهر کرمان کریمان بوده و حذف شده به کرمان شهرت نموده است. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

در فرهنگ برهان قاطع و انجمن آرائ و جز آن نوشته اند کریمان نام جد دوم رستم زال است که پدر نریمان باشد.یا نام شهر کرمان هم بوده است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم