هضم کردن

لغت نامه دهخدا

هضم کردن. [ هََ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تحلیل بردن غذا. ( ناظم الاطباء ). گذرانیدن و گواریدن و گواردن. ( یادداشت به خط مؤلف ) : شراب مست کننده طعام را هضم کند. ( نوروزنامه خیام ).

فرهنگ فارسی

تحلیل بردن غذا گذرانیدن و گواریدن و گواردن

ویکی واژه

digerire
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم