گزید

لغت نامه دهخدا

گزید. [ گ َ ] ( اِ ) باج و خراج. ( آنندراج ) ( غیاث ). مالی که از رعایا همه ساله میگیرند. || زری که از کفار ذمی ستانند. ( برهان ). جزیه که کفار ستانند. ( آنندراج ) ( غیاث ). رجوع به گزیت شود. || هدیه و تحفه و رشوت. ( برهان ).
گزید. [ گ ُ ] ( اِ ) نام بازیی است که آن را خربنده و مراد میگویند. ( برهان ). گزیده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نام بازیی که آنرا خربنده و مراد می گفتند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم