پلاگونیا

لغت نامه دهخدا

پلاگونیا. [ پْلا / پ ِ ] ( اِخ ) نام باستانی خطه کوچکی است از قسمتهای شمال غربی مقدونیه. این خطه عبارت است از حول و حوش شهر مناستر. گویند این کلمه از پلاژ مشتق است و چون پلاژها در این خطه سکونت داشته اند این نام را به اینجا داده اند اما این وجه تسمیه ناموجه است زیرا همه جای مقدونیه مسکن و مأوای پلاژها بود و به این خطه خصوصیت ندارد. استرابون که یکی از مشاهیر جغرافیون قدیم است گوید: اهالی ایلیریا و اپیر و مقدونیه از طرف چند مجلس سران اداره میشد و این مجالس را پلاگونیا می نامیدند احتمال دارد که خطه نامبرده پس از فتوحات فلیپ و اسکندر امتیاز اصول اداره بوسیله پلاگونیا یعنی مجلس پیران را محفوظ داشته است و بنظر میرسد که همین معنی وجه تسمیه معقول آن باشد. اکنون نیز همین اصول در آرناؤدستان معمول و مجری است و مجلس پیران راپلاگونیا خوانند. ( قاموس الاعلام ترکی ذیل پلاغونیا ).

فرهنگ فارسی

نام باستانی خطه کوچکی است از قسمتهای شمال غربی مقدونیه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت