ورمی

لغت نامه دهخدا

ورمی. [ وَ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ورم. ورم کرده. رجوع به ورم شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به ورم ورم کرده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم