مبارزالدین

لغت نامه دهخدا

مبارزالدین. [ م ُ رِ زُدْ دی ] ( اِخ ) محمدبن مظفر. مؤسس سلسله آل مظفر در فارس و کرمان و کردستان. او از اخلاف «غیاث الدین حاجی » حکمران میبد از... ایلخانان بود. مبارزالدین در سال 713 پس از غیاث الدین در میبد جای پدر را گرفت ، و پس از سلطان ابوسعیدخان به مأموریتهای مهم دیگر نیز نایل آمد، و در 741 بر کرمان مستولی شد و پس از جنگها با شیخ ابواسحاق اینجو در 754 شیراز و کلیه فارس بگرفت و در 758 اصفهان را متصرف گشت. و آنگاه به آذربایجان حمله برد و تا شمال تبریز پیش راند. پسران وی او را در سال 759 خلع و از حلیه بصر عاری کردند و او پس از زمانی کوتاه در محبس بمرد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 63 و 64، 206، 217، 446 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 صص 178 - 181 و ص 259، 303 - 305 و 380 - 343 و حبیب السیر و تاریخ رشیدی ص 198 و سبک شناسی ج 3 صص 213 - 215 و لباب الالباب ج 1 ص 360 و تاریخ گزیده ص 613، 616، 619، 620، 624، 625، 682، 690 شود.

فرهنگ اسم ها

اسم: مبارزالدین (پسر) (عربی)
معنی: جنگنده و مبارز در راه دین، نام بنیانگذار سلسله آل مظفر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ