فرمان رانی

لغت نامه دهخدا

فرمان رانی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) فرمان روایی. فرماندهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی