فرعنت

لغت نامه دهخدا

فرعنت.[ ف َ ع َ ن َ ] ( ع اِمص ) فرعنة. رجوع به فرعنة شود.
فرعنة. [ ف َ ع َ ن َ ] ( ع اِمص ) زیرکی. ( منتهی الارب ). زیرکی و فطنت. ( از اقرب الموارد ). مصدر جعلی از فرعون مانند تفرعن. ( از یادداشت به خط مؤلف ). || تکبر. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به تفرعن شود.

فرهنگ فارسی

فرعنه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت