یک دفعه

لغت نامه دهخدا

یک دفعه. [ ی َ /ی ِ دَ ع َ / ع ِ ] ( ق مرکب ) دفعه واحد. و یک بار و یک هنگام. ( ناظم الاطباء ). یک مرتبه. یک بار :
همه را زاد به یک دفعه نه پیشی نه پسی
نه ورا قابله ای بود و نه فریادرسی.منوچهری.|| یک بارگی و ناگهان. ناگهان. بغتةً. || بالتمام. تماماً. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

یک مرتبه ناگهان بغتا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال انبیا فال انبیا فال امروز فال امروز فال سنجش فال سنجش