گذر دادن

لغت نامه دهخدا

گذر دادن. [ گ ُ ذَ دَ ] ( مص مرکب ) راه دادن و اجازه عبور دادن اجازه ورود دادن. رخصت درآمدن دادن :
همان زادفرخ به درگاه بر
همی بود کس را ندادی گذر.فردوسی.در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را.حافظ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اجاز. عبور دادن رخصت ورود دادن راه دادن : در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را . ( حافظ )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم