گرم مزاج

لغت نامه دهخدا

گرم مزاج. [ گ َ م ِ ] ( ص مرکب ) شدیدالغضب. تندخوی. عصبانی : رجل ٌ مَابوت ؛ مرد گرم مزاج. ( منتهی الارب ). || دارای طبع گرم ، مقابل سردمزاج. محرور : مردم گرم مزاج را بخوردن این شراب باآب و گلاب ممزوج کنند. ( نوروزنامه ). شرابی که نه تیره بود و نه تُنُک... مردمان گرم مزاج را زیان دارد. ( نوروزنامه ). و مردم گرم مزاج را زکام و نزله کمتر از آن افتد که مردم سردمزاج را. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

۱ - تند خوی عصبانی . ۲ - آنکه دارای طبعی حاراست محرور مقابل سرد مزاج : مردم گرم مزاج را بخوردن این شراب با آب و گلاب ممزوج کنند ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت فال حافظ فال حافظ فال ای چینگ فال ای چینگ