کبکاب

لغت نامه دهخدا

کبکاب. [ ک َ ] ( ع اِ ) خرمایی است درشت و فربه. ( منتهی الارب ). خرمای درشت و فربه. ( ناظم الاطباء ). خرمای درشت بزرگی است که بر خرماهای دیگر برتری دارد. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) نوعی خرمای درشت و سیاه و پرشهد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی خرمای درشت و سیاه و پر شهد ( تنگسیر )

ویکی واژه

نوعی خرمای درشت و سیاه و پرشهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم