لغت نامه دهخدا
خایگان تو چو کابیله شده ست
رنگ او چون کون پاتیله شده ست.طیان.ولی اگر کابیله هم بمعنی هاون آمده باشد، در این بیت طیان ( که شاهد منحصر آن است و اول دفعه هم در فرهنگ مشهور بفرهنگ اسدی آن را مثال قرار داده اند ) کابیله بمعنی هاون آمدن غریب است چه تشبیه خایه به هاون در جوانی و پیری ، صحت و مرض ، گرماو سرما تصور شدنی نیست و من گمان میکنم در شعر طیان کلمه ای شبیه به «گانیله » مخفف «گاونیله » مانند «گاواره » و امثال آن بوده و مؤلف فرهنگ اسدی چنانکه در جاهای متعدد دیگر کتاب خود - بغلط حدس زده ، کابیله خوانده و معنی هاون بدان داده است و اﷲ اعلم و «گاونیله » پوزه بزرگ دارد و همان است که فرانسویان آن را نیلگو گویند. ولی طبق حاشیه لغت فرس نسخه نخجوانی
جایگاه تو چو کابیله شده است. کابیله بمعنی هاون درست است. و جایگاه بمعنی اِست و نشیمن است. || هرچیز که درآن غله بکوبند عموماً و داروکوب عطاران را گویند که هاون سنگی باشد خصوصاً و به عربی مهراس خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). داروکوب را گویند. ( جهانگیری ). و رجوع به داروکوب شود.