پیشانی دار

لغت نامه دهخدا

پیشانی دار. ( نف مرکب ) دارنده پیشانی. || کنایه است از دولتمند. بادولت. مقبل. دولتی.سعید. خوشبخت. خوش اقبال. نیکوطالع. بخت ور. || کسی که کاری را بشکفتگی از پیش برد. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. دارای پیشانی.
۲. [مجاز] دارای بخت و طالع، خوشبخت، خوش اقبال.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- دارند. پیشانی صاحب جبهه . ۲- دولتمند خوش اقبال نیک بخت . ۳- کسی که کاری رابشکفتگی از پیش برد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال میلادی فال میلادی فال زندگی فال زندگی فال شمع فال شمع