پنج روزه. [ پ َ زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از مدت اندک باشد : این پنج روزه مدت ایام آدمی آزار مردمان نکند جز مغفلی.سعدی.ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی.سعدی.- امثال : هر کسی پنج روزه نوبت اوست . - پنج روزه دنیا ؛ کنایه است از مدت عمر.
فرهنگ عمید
۱. مدت پنج روز. ۲. آنچه پنج روز طول بکشد. ۳. [مجاز] مدت کم: دور مجنون گذشت و نوبت ماست / هرکسی پنج روزه نوبت اوست (حافظ: ۱۳۶ حاشیه ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنچه پنج روز طول کشد . ۲- مدت اندک . یا پنج روز. دنیا . مدت عمر . کنایه از مدت اندک باشد