نار طور

لغت نامه دهخدا

نار طور. [ رِ ] ( اِخ ) آتش طور. آتشی که در کوه طور بر موسی کلیم اﷲ تجلی کرد. رجوع به طور شود :
شد خضر راه بخت تو نخلی که نار طور
شمع ره کلیم شد از شاخ اخضرش.وحشی.

فرهنگ فارسی

آتش طور آتشی که در کوه طور بر موسی کلیم اله تجلی کرد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم