نابود شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نیست شدن. ناپیدا شدن. ( ناظم الاطباء ). نابود گردیدن. فنا شدن. معدوم شدن. مضمحل گشتن. هلاک شدن. نیست گردیدن. فانی شدن. از بین رفتن. تفانی. زهوق. انقضاء. منقضی شدن. عدم شدن : گم شد و نابود شد از فضل حق بر مهم دشمن شما را شد سبق.مولوی.