واریختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) ریختن. || باز ریختن. دوباره ریختن. واریز کردن. - واریختن حساب را ؛ تفریغ حساب کردن با کسی. معلوم کردن حق هر یک از شریکین متعاملین. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ عمید
خراب شدن و ویران شدن، از هم پاشیدن.
فرهنگ فارسی
ریختن، واریزکردن، وارثی کردن حساب برای بدهکار (مصدر ) ۱ - مجددا ریختن باز ریختن . ۲ - ریختن . یا وا ریختن حساب . تفریغ حساب کردن با کسی واریز کردن حساب .