همبری. [ هََ ب َ ] ( حامص مرکب ) هم بری. مطابقت. برابری. همسری. هم طرازی : شیر بیابان را با مرد جنگ همسری و همبری و شرکت است.ناصرخسرو.رجوع به همبر شود.
فرهنگ فارسی
۱- همنشینی مصاحبت . ۲- همراهی .
فرهنگستان زبان و ادب
{symport} [زیست شناسی] نوعی هم ترابُردی که در آن دو ماده با کمک یک ترابر هم جهت با یکدیگر از خلال غشا عبور می کنند [زمین شناسی] ← سطح همبَری