کاجکی

لغت نامه دهخدا

کاجکی. ( ق ) بمعنی کاشکی است مرکب از کاج و که = کی. ( آنندراج ) :
که ای کاجکی دیده بودی مرا
که یزدان رخ خود نمودی مرا.فردوسی.خردمندان پیشین راست گفتند
مرا خود کاجکی مادر نزادی.سعدی.

فرهنگ عمید

کاشکی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم