هدل

لغت نامه دهخدا

هدل. [ هََ دِ ] ( ع ص ) شتر آونگان لفج.( منتهی الارب ). الجمل طویل المشفر. ( اقرب الموارد ).
هدل. [ ] ( اِ ) حضض است. ( فهرست مخزن الادویه ).
هدل. [ هَِ ] ( ع ص ) خفته و ترش شده : لبن هدل ؛ شیر خفته و ترش شده. ( منتهی الارب ). اِدل. ( اقرب الموارد ).
هدل. [ هََ دَ ] ( ع مص ) آونگان گردیدن لفج شتر. ( منتهی الارب ). آونگان گردیدن مشفر. ( اقرب الموارد ). || آونگان لب گردیدن شتر. ( منتهی الارب ). قرحه ناک گردیدن شتر و آونگان شدن مشفر آن. ( اقرب الموارد ).
هدل. [ هََ ]( ع مص ) فروهشتن و آویختن چیزی را. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

فرو هشتن و آویختن چیزی را

دانشنامه عمومی

هدل ( به هلندی: Hedel ) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در ماس دریل واقع شده است. هدل ۴٫۸۴۹ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال لنورماند فال لنورماند فال جذب فال جذب فال قهوه فال قهوه