لچکی

لغت نامه دهخدا

لچکی. [ ل َ چ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به لچک. سه گوش. مثلث شکل. جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع.

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) منسوب به لچک . ۱ - سه گوش ، مثلث شکل . ۲ - پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلاع .

فرهنگ عمید

۱. حجاب دار.
۲. سه گوش، مثلث شکل.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به لچک ۱- سه گوش مثلث شکل . ۲- پارچه یا نقشی بصورت مثلث متساوی الاضلاع .

فرهنگستان زبان و ادب

{spandrel} [معماری و شهرسازی] سطح سه گوش بین برون سوی قوس یا چَفته و قاب آن، یا بین برون سوی دو قوس یا چَفتۀ مجاور و قاب آن
{lip , vee} [علوم و فنّاوری غذا] برآمدگی تیز و V شکل درز مضاعف در پایین محل درز
{napperon, slip cloth} [گردشگری و جهانگردی] رومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگ تر بر روی آن می اندازند
{quarter window, valence window, quarter glass, quarter light, vent window} [قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] پنجرۀ شیشه ای کوچکی عموماً در انتهای در عقب و بالای چرخ عقب خودرو
{taper} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] قطعه ای از راه که برای همساز شدن جهت و سرعت حرکت وسایل نقلیۀ ورودی با جهت و سرعت حرکت وسایل نقلیۀ راه اصلی ساخته شود

ویکی واژه

منسوب به لچک.
سه گوش، مثلث شکل.
پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم