شادی نمودن

لغت نامه دهخدا

شادی نمودن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) شادی کردن. ابتهاج. تبشیش. ( مصادر اللغه زوزنی ). تبهج :
فرود آمد از اسب گشتاسب زود
بر او آفرین کرد و شادی نمود.فردوسی.

فرهنگ فارسی

شادی کردن ابتهاج
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس استخاره کن استخاره کن فال قهوه فال قهوه