لغت نامه دهخدا لولی وش. [ وَ ] ( ص مرکب ) چون لولی. لولی سان. که چون لولی بود : دلم ربوده لولی وشی است شورانگیزدروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز.حافظ.
فرهنگ فارسی آنکه مانند لولی بود همچون لولی : دلم رمید. لولی وشی است شورانگیز دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز . ( حافظ .۱۸٠ )