فداء
دانشنامه اسلامی
معنی فِدْیَةٌ: عَوَض - جایگزین (فداء و فدیة عبارت جایگزینی مال یا شخص دیگری به جای خود برای رهایی از کیفرعملی یا رفع اسارت در جنگ )
ریشه کلمه:
فدی (۱۴ بار)
عوض. یعنی عوضی که انسان از برای خود میدهد. همچنین است فدیه و فداء . گناهی بر آن دو نیست در آنچه زن آن را عوض داده مقصود آن است که زن چیزی در عوض طلاق گرفتن بدهد. . و بر آنان که به مشقت زیاد روزه میگیرند عوضی است و آن طعام فقیر است. . بندها را محکم کنید (و اسیر گیرید) و پس از آن منت نهید یا فدا وعوض گیرید (و آزادشان کنید). . «تُفادُوهُمْ» را بعضی «تفدوهم» خواندهاند طبرسی فرموده: وجه بینالاثنین بودن آن است که فعلی از جانب اسیر گیرنده واقع میشود و آن تحویل اسیر است و فعلی از جانب اسیر که دفع فدیه است یعنی: اگر آنها در حال اسارت پیش شما آمدند فدیه داده و آنها را آزاد میکنید حال آنکه اخراجشان بر شما حرام است. در قرآن فقط یکبار آمده که عوض را کسی از جانب دیگری بدهد. . رجوع شود به «ابراهیم» فصل قربانی.