صام

لغت نامه دهخدا

صأم. [ ص َ ءَ ] ( ع مص ) بسیار آب خوردن. ( اقرب الموارد ).
صأم. [ ص َءْم ْ ] ( ع مص ) راه نمودن لشکر را بر مردم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

راه نمودن لشکر بر مردم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال عشق فال عشق فال سنجش فال سنجش فال ارمنی فال ارمنی