دونی

لغت نامه دهخدا

دونی. ( حامص ) پستی و حقارت و فرومایگی و فروتنی. ( ناظم الاطباء ). دنائت. خست. خساست. پستی. ناکسی. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دون شود.
دونی. ( حامص ) غفلت و بی اعتنایی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) کشتی دراز تیزرو است. ( ناظم الاطباء ). دونیج.

فرهنگ فارسی

غفلت و بی اعتنایی .

دانشنامه عمومی

دونی (بازیکن فوتبال). دونی ( به پرتغالی: Doni ) ( به پرتغالی: Doniéber Alexander Marangon ) دروازه بان اهل برزیل است که در شهر Jundiaí, سائوپائولو و در تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۹۷۹ به دنیا آمده است.
دونی در تیم های باشگاهی Botafogo - SP، کورینتیانس، سانتوس، کروزیرو، Juventude و آ. اس. رم سابقهٔ حضور دارد. این بازیکن همچنین در سال ۲۰۰۷–۲۰۰۸، ۱۰ بار برای، تیم ملی فوتبال برزیل به میدان رفته است

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُونِی: غیر من
معنی لَا: نه ( اگر در ترکیب با افعال به کار رود چنانچه در آخر فعل تغییر ایجاد کند ( جزم دهنده باشد) معنای نهی به اصل فعل اضافه می کند مثلاً "رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِی فِی ﭐلْقَوْمِ ﭐلظَّالِمِینَ " که یعنی "پروردگارم مرا در میان قوم ظالم قرار نده"که در اینجا آخر ...
ریشه کلمه:
دون (۱۴۴ بار)ی (۱۰۴۴ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال راز فال راز فال امروز فال امروز فال عشقی فال عشقی