زئر

لغت نامه دهخدا

زئر. [ زَءِ ] ( ع ص ) شیر غرنده. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
ما مخدر حرب مستأسد اسد
ضبارم خادر ذوصولة زئر.( تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

بانگ شیر مجازا بانگ کردن شتر نر و غرش وی مرد خشمناک که با صاحب خود خشونت ورزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت فال عشقی فال عشقی فال فنجان فال فنجان