لابدی

لغت نامه دهخدا

لابدی. [ ب ُدْ دی ] ( حامص مرکب ) لاعلاجی. ناچاری. بی چارگی. ضرورت. ناگزیری. آنچه که بالضروره باشد و از آن چاره نبود. ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

لاعلاجی ناچاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال رابطه فال رابطه فال ورق فال ورق