عبرت بین

لغت نامه دهخدا

عبرت بین. [ ع ِ رَ ] ( نف مرکب ) عبرت گیر :
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینه عبرت دان. خاقانی.چو ما را چشم عبرت بین تباه است
کجا دانیم کاین گل یا گیاه است.نظامی.

فرهنگ عمید

عبرت گیر، آن که از دیدن چیزی پند و عبرت می گیرد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که عبرت گیرد عبرت گیر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم