راق

لغت نامه دهخدا

راق. [ قِن ْ ] ( ع ص ) ارتقأیابنده. ( از متن اللغة ). || افسونگر: رجل راق ؛ مرد افسونگر. ( ازتاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) : وَ قیل من راق. ( قرآن 75 / 28 ). ترجمه : و گفته شود کیست افسون کننده. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 10 ص 169 ). نیست افسون کننده ای که برای او افسون کند و حامی او باشد. ( از تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

ارتقائ پابنده . یا افسونگر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رَاقٍ: شفا دهنده - افسون کننده
معنی رَاغَ: میل کرد - توجه کرد - سراغِ آنها آمد-به صورت محرمانه آمد (بعضی گفتهاند : میل کردن به یکسو به منظور خدعه است .در عبارت "فَرَاغَ إِلَیٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ "یعنی :سپس محرمانه نزد اهل خود رفت از مصدر روغ به معنای این است که انسان طوری از حضور حاضران برود که...
ریشه کلمه:
رقی (۴ بار)
«راق» از مادّه «رقی» (بر وزن نهی) و «رُقیه» (بر وزن لقمه) به معنای «بالا رفتن» است; این واژه (رقیه) به اوراد و دعاهایی که موجب نجات مریض می شود اطلاق گردیده، و به خود طبیب نیز از آنجا که بیمار را رهایی می بخشد و نجات می دهد «راقی» گفته اند. بنابراین مفهوم آیه چنین است که اطرافیان مریض، و گاه خود او، از شدت ناراحتی صدا می زند، آیا طبیبی پیدا می شود؟ آیا کسی هست که دعایی بخواند و این بیمار رهایی یابد؟! بعضی نیز گفته اند: معنای آیه این است که چه کسی از فرشتگان روح او را قبض می کند و بالا می برد؟ آیا فرشتگان عذاب، یا فرشتگان رحمت؟! و بعضی افزوده اند از آنجا که فرشتگان الهی از گرفتن و بالا بردن روح چنین انسان بی ایمانی کراهت دارند، ملک الموت می گوید: کیست که روح او را بگیرد و بالا برد؟ ولی تفسیر اول از همه صحیح تر و مناسب تر است.
«رُقیه» (بر وزن لقمه) به معنای «بالا رفتن» است، این واژه (رقیه) به اوراد و دعاهایی که موجب نجات مریض می شود اطلاق گردیده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مکعب فال مکعب