داخال

لغت نامه دهخدا

داخال. ( اِ ) دارخال. فدان تازه که غرس کنند. دال خال. ( شعوری ج 1 ورق 419 ).

فرهنگ فارسی

دار خان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال درخت فال درخت فال تک نیت فال تک نیت