حبات

لغت نامه دهخدا

حبات. [ ح َب ْ با ] ( ع اِ ) ج ِ حبة: چون مرغ در التقاط حبات ایشان را به منقارنقار برمیچیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 350 ).
حباة. [ ح َ ] ( ع اِ ) گل پاره سیاه. || آهوی ماده سیاه.

فرهنگ عمید

= حبه

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حبه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال امروز فال امروز فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت