نابل

لغت نامه دهخدا

نابل. [ ب ِ ] ( ع ص ) صاحب تیر. ( منتهی الارب ). تیردار. ( دهار ). کسی که با خود تیر داشته باشد. ( اقرب الموارد ). || تیرساز. ( منتهی الارب ). تیرگر. ( دهار ). سازنده تیر. ( المنجد ). || تیرانداز. ماهر در تیراندازی. ( منتهی الارب ). ماهر در تیراندازی. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). || زیرک در کار. ( منتهی الارب ): هو نابل و ابن نابل ؛ او زیرک و پسر زیرک است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || ثار حابلهم علی نابلهم ؛ یعنی آتش بلا افروختند بر خود. ( منتهی الارب ).
- امثال :
اختلط الجاهل بالنابل ؛ برای آشفتگی و درهم آمیختن کار مثل زنند.
نابل. [ ب ُ ] ( اِخ ) اقلیمی است از اقالیم افریقائی واقع بین تونس و سوسة. ( معجم البلدان ). موضعی است بافریقیه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. تیرانداز.
۲. (اسم ) [مقابلِ حابل] پود.

فرهنگ فارسی

تیرانداز
اقلیمی است از اقالیم افریقائی واقع بین تونس و سوسه موضعی است بافریقیه .

دانشنامه عمومی

نابل ( به عربی: نابل ) شهری در استان نابل کشور تونس است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۰۴ میلادی ۵۶٫۳۸۷ نفر بوده است.
سلیم شاکر ، وزیر بهداشت تونس ، صبح ۸ اکتبر ۲۰۱۷ در حین دوی ماراتون در این شهر بر اثر حمله قلبی در ۵۶ سالگی درگذشت.

ویکی واژه

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال چوب فال چوب