تمایل

لغت نامه دهخدا

تمایل. [ ت َ ی ُ ] ( ع مص )پیچ پیچان رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). میل و کجی و کج شدگی در رفتار. ( ناظم الاطباء ). تبختر در راه رفتن. ( از اقرب الموارد ). || چسبیدن. ( زوزنی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || تفاتن و تحارب میان قوم. ( از اقرب الموارد ). || میل کردن. ( آنندراج ). رجوع به میل شود.

فرهنگ معین

(تَ یُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - اظهار میل و رغبت کردن . ۲ - به سوی چیزی کج شدن . ۳ - (اِمص . ) گرایش ، میل . ۴ - عاطفه ، احساس .

فرهنگ عمید

۱. اظهار میل ورغبت کردن.
۲. به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن.

فرهنگ فارسی

اظهارمیل ورغبت کردن، بیکسوکج کردن
۱-( مصدر ) گراییدنمیل کردن.۲ -اظهار میل و رغبت کردن . ۳ - بیکسوی کج شدن . ۴ - ( اسم ) گرایش میل . ۵ - عاطفه احساس . جمع : تمایلات .

ویکی واژه

اظهار میل و رغبت کردن.
به سوی چیزی کج شدن.
گرایش، میل.
عاطفه، احساس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال نخود فال نخود فال انبیا فال انبیا فال اوراکل فال اوراکل