تحرق

لغت نامه دهخدا

تحرق. [ ت َ ح َرْ رُ ] ( ع مص ) سوخته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در آتش افتادن. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ).

فرهنگ معین

(تَ حَ رُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) سوخته شدن ، سوختن .

فرهنگ عمید

سوختن، سوخته شدن.

ویکی واژه

سوخته شدن، سوختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد