تیبا

لغت نامه دهخدا

تیبا. ( هزوارش ، اِ ) به زبان زند و پازند آهو را گویند و به تازی ظبی خوانند. ( برهان ). هزوارش تیبا پهلوی آهوک ( آهو ) ( حاشیه برهان چ معین ) ( از ناظم الاطباء ). به زبان زند و پازند در برهان آهو آورده و در فرهنگها نیافتم. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ). || به معنی دفع کردن و انتظار و عشوه. ( غیاث اللغات ). در غیاث به معنی دفعه کردن ( کذا ) و انتظار و عشوه آمده. ( آنندراج ) :
هین بِجِه زین مادر و تیبای او.
سیلی بابا به از حلوای او.مولوی ( چ نیکلسون دفتر 6 ص 355 ).کند صدگونه تیبا آن پری رو
فریبد مردمان آن چشم آهو.میرنظمی.

فرهنگ معین

(اِ. ) غمزه ، عشوه .

فرهنگ عمید

۱. عشوه، غمزه.
۲. فریب و ریشخند: هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد / تا که عاجز گشت از تیباش مرد (مولوی: ۴۵۵ ).
۳. شوخی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - عشوه فریب . ۲ - دفع رد سخن کسی . ۳ - وقت گذرانی بیهوده . ۴ - شوخی ریشخند .
به زبان زند و پازند آهو را گویند

فرهنگ اسم ها

اسم: تیبا (دختر) (فارسی) (تلفظ: tibā) (فارسی: تيبا) (انگلیسی: tiba)
معنی: عشوه، فریب، فریب و بازی، بازیگوشی

ویکی واژه

غمزه، عشوه.
یک خودروی ساخت شرکت سایپا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال ورق فال ورق