دانس

لغت نامه دهخدا

دانس. ( فرانسوی ،اِ ) رقص. دست افشانی و پای کوبی مرد و زن. وشت. ترقص. دستبند. زقن. حنجله. بحرکت درآوردن بدن بموزونی ، هم آهنگ با نوایی یا سازی.

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) رقص .

فرهنگ عمید

رقص، پایکوبی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) رقص
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم