لغت نامه دهخدا خوانی. [ خوا / خا ] ( حامص ) عمل خواندن. ( یادداشت بخط مؤلف ). مزید مؤخر است.- دعاخوانی ؛ عمل خواندن دعا.- روضه خوانی ؛ عمل روضه خواندن.- ریزه خوانی ؛ کنایه از ایراد گرفتن. لغز گفتن. مسائل کوچک را مورد توجه قرار دادن و بر آن عیب گرفتن.