قیاسی

لغت نامه دهخدا

قیاسی. ( ص نسبی ) منسوب به قیاس. || برطبق قاعده. مقابل سماعی. حکم مطرد در همه افراد.و آن در مواردی است که ضابطه و قاعده کلی وجود داشته باشد و در افراد مشابه بحکم آن قاعده قیاس رود.
- تصحیح قیاسی ؛ به حدس و قرائن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

آنچه به حسب قیاس باشد، امری یا مطلبی که از روی قیاس استنباط شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به قیاس آنچه از روی قیاس به دست آید مقابل استقرائی سماعی .

فرهنگستان زبان و ادب

{analogical} [باستان شناسی، زبان شناسی] مربوط به قیاس متـ . سامان گرا، سامان گرایانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ