زلفین

لغت نامه دهخدا

زلفین. [ زُ ]( اِ ) زرفین است و آن حلقه ای باشد که بر صندوق و چهارچوب در خانه نصب کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). به همان معنی زورفین است. ( از انجمن آرا ). زنجیر. ( غیاث اللغات ). زرفین و زنجیر چهارچوبه در و صندوق و جز آن. ( ناظم الاطباء ). زرفین. زفرین. زولفین. زوفرین. اوستا «زفرن » . حلقه ای باشد که برچهارچوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند. ( فرهنگ فارسی معین ). در خراسان حلقه در را «زلفین » و «زلفی » و زنجیره آن را زنجیر گویند، در کابلی «زولفی » ، پشتو «زلپی »، شهمیرزادی «زلفین ». ( حاشیه برهان چ معین ) . رزه که در چفت در آید. دلیل اینکه این لکه زورفین است نه تثنیه زلف : زرفن صُدَغه ُ؛ همچو زنجیر ساخت زلف را، مولدة مأخوذة من الزرفین. ( منتهی الارب ). گیسو و زلف معشوق را بدان تشبیه کنند. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ) :
چفت و زلفین بدر، آن انگله گوی بود
بخیه ها جمله در آن باب مثال مسمار.نظام قاری ( دیوان البسه ، یادداشت ایضاً ). || زلفین به صیغه تثنیه... از تصرفات فارسی زبانان است و متعرب اند. ( آنندراج ). زلفین که در اشعار شعرا می آید و گمان تثنیه زلف می برند از زلفین بمعنی رزه در و قفل است که بمعنی مجازی گرفته اند، چنانکه عرب نیز از صورت دیگر آن یعنی زرفین همین معنی را آورده است. زرفن صدغه... موی مرغول و عرب از آن فعل و نعت ساخته است به استعاره موی معشوق. حلقه زلف و گاه مطلق گیسو و زلف از آن اراده کنند. تثنیه زلف نیست وگرنه تثینه را تصغیر کردن و سپس جمع بستن نه بااصول زبان فارسی ، بلکه با هیچ زبانی دیگر نمی سازد . ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). زلف معشوق بمناسبت تشبیه بمعنی اول. بعضی این کلمه را «زُلفَین » به صیغه تثنیه خوانند، ولی باید دانست که اولاً زلف در عربی قدیم ، نیامده و معربست و ثانیاً استعمال «دوزلفین » و «زلفینکان » از طرف گویندگان رفع شبهه میکند... معهذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده. ( فرهنگ فارسی معین ) :
ای غالیه زلفین ماه پیکر
عیارو سیه چشم و نغزدلبر.خسروی.شبستان گلستان ز دیدار او
دو زلفین مشکین و گلنار او.فردوسی.نسیم دو زلفین او بگذرد
برآمیخته با نسیم صبا.غضایری.گاه در چاه زنخدان نگار ختن است
گاه در حلقه زلفین نگار چگل است.

فرهنگ معین

(زُ ) (اِ. ) = زورفین . زُرúفین : ۱ - حلقه ای که زنجیر یا چفت را در آن می انداختند. ۲ - زلف معشوق .

فرهنگ عمید

۱. = زرفین
۲. [قدیمی، مجاز] زلف، گیسو.

فرهنگ فارسی

حلقه، حلقه پشت دریاصندوق که رچهارچوب درکوبند
( اسم ) ۱ - حلقه ای باشد که بر چار چوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند . ۲ - زلف معشوق . توضیح : بعضی این کلمه را زلفین بصیغه تثتیه خوانند ولی باید دانست که اولا زلف در عربی قدیم نیامده و معربست و ثانیا استعمال دوزلفین و زلفینکان از طرف گویندگان رفع شبه میکند . مع هذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم